فیلمی به کارگردانی مازیار میری با بازی:محمدرضافروتن و نیلوفر خوش خلق اشانتیون مجموعه کارهای مستربین
به آهستگی (فیلم ایرانی) (جوانه پویا)
شناسه محصول: 21350028FD25
* مخاطب : بزرگسال
* با حضور محمد رضا وحسن پورشیرازی
* محصولی از جوانه پویا
* عرضه از فروشگاه نیلی
………………………………………..
خلاصه : در نقد قضاوت کردن افراد جامعه نسبت به یکدیگر است. محمود، کارگر جوشکار خطهای راهآهن با تلفنی متوجه میشود که پری همسرش منزل را ترک کرده است. همه شواهد نشان از خیانت پری دارد، اما مرز بین قضاوت و باور، محمود را وادار به جستجو میکند.
………………………………………………
کارگردان: مازیار میری
بازیگران: محمدرضا فروتن، نیلوفر خوش خلق، شاهرخ فروتنیان، مریم بوبانی، احمد ساعتچیان، رویا جاویدنیا و با حضور حسن پورشیرازی
………………………………………………
دیگر عوامل:
فیلمنامه: پرویز شهبازی
مدیر فیلمبرداری: حسن کریمی
طراح صحنه و لباس: شاهرخ فروتنیان
طراح چهره پردازی: بابک شعاعی
عکاس: سپیده شاهوردی
۸۰ دقیقه، رنگی
شروع فیلمبرداری: اول دی ۱۳۸۳ – تهران، مجتمع مسکونی آتی ساز
………………………………………………
یادداشت: « به آهستگی » پس از فیلم « قطعه ناتمام » دومین فیلم بلند مازیار میری است. فیلمنامه این فیلم را پرویز شهبازی نوشته که پیش از این فیلم ماندگار « نفس عمیق » را نوشته و کارگردانی کرده بود.
تمام کسانی که تقریباً ۲۲ یا ۲۳ سالگی را رد کرده اند و یا آنهایی که در طی دهه ۶۰ (شمسی نه میلادی!) دوران کودکی و نوجوانی را پای تلویزیون دو کاناله آن زمان گذرانده اند و کلی از برنامه های آن دوران خاطره دارند، با کارتون جذابی به نام بامزی، قوی ترین خرس دنیا آشنا هستند.
بامزی ملقب به قوی ترین و مهربان ترین خرس دنیا، نام مجموعه کارتونی سوئدی است که توسط رونه آندرسون خلق شد. این مجموعه فوق العاده محبوب اولین بار در سال ۱۹۶۶ در قالب چند انیمیشن کوتاه تلویزیونی به مخاطبان عرضه شد.
مجموعه کامل کارهای لورل و هاردی با کیفیت مطلوب شانتیون مجموعه کارهای مستربین
نکته:متأسفانه دیده شده برخی از همکاران ما می نویسند سری کامل و با کیفیت اما نسخه ارسالی متفاوت با این شعار ها است اولا از شما می خواهیم که از سایتهای معتبر خریداری کنید و نیز از فروشندگان محترم تقاضای داریم تا به این موضوع اهمیت بیشتری بدهند تا خرید اینترنتی و سایر فروشندگان در خطر نباشند.
ضمنآ تمامی محصولات ما دارای گارانتی پاسخگو می باشد.
کارتون زیبای زنان کوچک داستان چهار دختر به نامهای مارگارت یا مگی کاترین یا کتی الیزابت یا بتی و سارا مارچ هست که در یک خانواده در کنار مادر و مستخدم سیاه پوست و خوش قلبشان زندگی می کنند. پدر آنها به میدان جنگ رفته و هر سال یک بار به دیدن آنها می آید. مگی دختر بزرگ خانواده است و همیشه به مادرش کمک میکند. کتی دختر دوم پرجنب و جوش و خیال پرداز است . بتی دختر مهربان و دلسوزی است که همیشه برای پدرش دعا میکند و گربه کوچکش را خیلی دوست دارد . پیانو هم خوب می زند. سارا کوچکترین عضو خانواده است که کمی شیطنت چاشنی رفتار اوست . مادر آنها ماری همیشه مراقب دخترها است و گاه گاهی برای پدرشان نامه می نویسد. هانا خدمتکار سیاه پوست آنها بسیار بچه ها را دوست دارد و همیشه برایشان غذاهای خوشمزده درست میکند. داستان این کارتون از زبان سارا روایت می شود. در ابتدای داستان پدر خانواده که در اثر زخم دستش در جنگ به مرخصی آمده متوجه حضور نیروهای دشمن در نزدیکی شهر می شود برای همین به خانواده میگوید که آنها باید به شهر ساحلی نزد عمه مارتا بروند .طولی نمی کشد که جنگ آغاز می شود و سربازان دشمن شهر آنها را اشغال می کنند . خانواده مارچ سوار قطار شده و به شهر ساحلی می روند.
اصل ماجراهای سریال در شهر ساحلی و در خانه بزرگ عمه مارتا اتفاق می افتد.عمه مارتا زنی سختگیر است ولی دخترها به مرور زمان به خوبی با او رابطه برقرار میکنند. شیطنتهای سارا و ماجراجویی های کتی بر جذابیت های این کارتون افزوده است. پایان این کارتون با بازگشت پدر از جنگ همراه می شود و دوباره خانواده مارچ دور هم جمع می شوند. این کارتون با بهترین کیفیت موجود تهیه شده و امیدواریم مورد توجه شما مشتریان عزیز قرار بگیرد.
دهکده حیوانات ( MISHA) از کارتون های پر شخصیت دار بود که هنوز هم بین خودمان از نام های آن استفاده می بریم .مهمترین خصوصیت این مجموعه به نوعی دور بودن از حال و هوای روزمرگی بود مکان محل وقوع داستان جایی نا مشخص که از تکنولوژی به دور است و فقط گه گاهی آثاری از آن مانند لوکوموتیو و دوچرخه مشاهده میشود.
برای تمام کاراکترهای آن خصوصیتهای منحصر به فردی به کار رفته بود که کودکان به راحتی با آنها ارتباط برقرار میکردند هر چند که دوبله فوق العاده آن هم مزید بر علت بود .
داستان از آنجا آغاز میشود که یک لوکوموتیو که دو گوریل پدر و پسر آنرا می رانند یک خانواده خرس قهوهای را که شامل مادر خرس و پدر و پسرشان که همان شخصیت اصلی داستان (میشا) را به دهکده ای میآورند که هنگام ورود آنها اهالی ده با تعجب از آنها استقبال میکنند و اول از همه کدخدا که یک خرس سفید است به آنها خوشآمد میگوید و بعضی از اهالی از جمله آقای ببر از آمدن آنها خوشحال نیست و تا آخر هم با آنها مشکل دارد در قسمت اول وقتی میشا برای بازی با بچه ها از خانه بیرون میرود فقط ناتاشا دختر کدخدا است که او را تحویل میگرد .
کدخدا: یک خرس قطبی که کدخدای این دهکده است و دخترش ناتاشا که با میشا دوست است.
آقای ببر: یک ببر تنومند که آهنگر است و یک پسر به اسم دراگو دارد آقای ببر در یکی از قسمتها حامله میشود که یکی از جالبترین آنها بود .
روباه: نوچه آقای ببر که او هم یک پسر دارد که هم بازی دراگو است.
آقای گربه: که چند سالی است در کلانتری زندانی است و در آنجا ازدواج کرده و دارای چند بچه است که بزرگترین آنها میاگو است این خانواده آقای کلانتر را عاصی کردهاند و همیشه آقای کلانتر مشغول نیمرو درست کردن برای آنهاست .
آقای خوک: که داری هتلی میباشد که همیشه خالی است و مشتری ندارد.
شخصیتهای دیگری هم در این مجموعه بودند که در بعضی قسمتها بودند مانند آقای مخترع ( یا اسم نداشت یا من یادم نیست) که اختراعات عجیب و غریبی میکرد و یک دختر و یک پسر خرخون داشت ، در یکی از قسمتها دستگاهی ساخته بود که ستاره ها رو جمع آوری میکرد ولی این دستگاه کار نکرد و …
یا اون قسمتی که یک زندانی را با بالن میآورند و ترتیبی میدهند که با مادرش ملاقات کنه و کت وشلوار تنش میکند و…
یا جا پای خرس بزرگی که در جنگل پیدا میشه و بچه میترسند و بعدا معلوم میشه کار یه بچه خرس بوده که جا پای بزرگ میپوشیده.
این مجموعه هم از محصولات کمپانی انیمیشن سازی NIPPON ANIMATION است که در سال۱۹۷۹ ساخته شده است.
نمی دانم کارتون مارکوپولو خاطرت هست؟ داستان تاجر ایتالیایی که جهانگرد بود و مسافر جاده ابریشم، من به خصوص چند ضلعی های چشمها خوب یادم است که با مانگاهای کنونی خیلی توفیر داشت. اما در عالم بچگی چه آزار دهنده بود تکه های مستندی که کارتون را قطع می کرد و مردم این سرزمینها را نشان می داد با صورتهای چین و چروک خورده و کج و کوله و بازارهای شلوغ، همه عقب مانده از فن آوری و بهداشت.
و تازه حالا می فهمم که این تکه ها چه جواهری بوده و چه زیاده نعمتی برای یک کارتون آن هم ژاپنی.
داستان سفرهای مارکو به سرزمینهای ناشناخته هر چند همراه با وقایع خشونت بار و دردناک بوده است ولی مارکو تاخت و تاز مردان اسب سوار مغولی را با توصیف مکانهای زیبا و آواز شنهای بیابان ترکیب میکند تا بتواند فرهنگ اصیل مردمان شرق را به مردم غرب معرفی کرده باشد.
کارتون زیبای زنان کوچک داستان چهار دختر به نامهای مارگارت یا مگی کاترین یا کتی الیزابت یا بتی و سارا مارچ هست که در یک خانواده در کنار مادر و مستخدم سیاه پوست و خوش قلبشان زندگی می کنند. پدر آنها به میدان جنگ رفته و هر سال یک بار به دیدن آنها می آید. مگی دختر بزرگ خانواده است و همیشه به مادرش کمک میکند. کتی دختر دوم پرجنب و جوش و خیال پرداز است . بتی دختر مهربان و دلسوزی است که همیشه برای پدرش دعا میکند و گربه کوچکش را خیلی دوست دارد . پیانو هم خوب می زند. سارا کوچکترین عضو خانواده است که کمی شیطنت چاشنی رفتار اوست . مادر آنها ماری همیشه مراقب دخترها است و گاه گاهی برای پدرشان نامه می نویسد. هانا خدمتکار سیاه پوست آنها بسیار بچه ها را دوست دارد و همیشه برایشان غذاهای خوشمزده درست میکند. داستان این کارتون از زبان سارا روایت می شود. در ابتدای داستان پدر خانواده که در اثر زخم دستش در جنگ به مرخصی آمده متوجه حضور نیروهای دشمن در نزدیکی شهر می شود برای همین به خانواده میگوید که آنها باید به شهر ساحلی نزد عمه مارتا بروند .طولی نمی کشد که جنگ آغاز می شود و سربازان دشمن شهر آنها را اشغال می کنند . خانواده مارچ سوار قطار شده و به شهر ساحلی می روند.
اصل ماجراهای سریال در شهر ساحلی و در خانه بزرگ عمه مارتا اتفاق می افتد.عمه مارتا زنی سختگیر است ولی دخترها به مرور زمان به خوبی با او رابطه برقرار میکنند. شیطنتهای سارا و ماجراجویی های کتی بر جذابیت های این کارتون افزوده است. پایان این کارتون با بازگشت پدر از جنگ همراه می شود و دوباره خانواده مارچ دور هم جمع می شوند. این کارتون با بهترین کیفیت موجود تهیه شده و امیدواریم مورد توجه شما مشتریان عزیز قرار بگیرد.
شماره مجوز:58729
مجموعه کامل این کارتون خاطره انگیز با کیفیت عالی اشانتیون مجموعه کارهای مستربین
جوانی بود به اسم گری گالیور که از روی نقشه به جا مانده از پدرش و برای پیدا کردن او راه افتاده بود و سر از یک جزیره ناشناخته درآورده بود که آدمهایش به اندازه انگشتان دست بودند.
و آنوقت با آن آدمها، (لیلیپوتیها) رفیق شده بود و آنها هم به او در جستوجویش کمک میکردند.
رفقای لیلیپوتی گالیور، پنج تا بودند: یکی پادشاهشان بود که اسمش پمپ بود و شکم گندهای داشت و همیشه خودش را جای بابای گالیور حساب میکرد؛ یکی فلرتیشیا که دختر شاه و موطلایی بود؛ یکی دیگر که از بقیه عاقلتر و قدبلندتر بود؛ یکی بانکو، تنها لیلیپوتیای که کلاه نداشت؛ و بالاخره گلوم با آن تکیهکلام مشهور «من میدونم» که همیشه آیه یأس بود.
Glum که در اصل به معنای افسرده است، اسم یکی از شخصیتهای «ارباب حلقهها» هم هست. یک آدم عوضی هم بود به اسم کاپیتان لیچ که فکر میکرد آن نقشه، نقشه گنج است و مدام دنبال گالیور بود. همین هفت تا کاراکتر، به اضافه سگ گالیور که تگ نام داشت، همه ماجراها را پیش میبردند و ما را میخکوب خودشان میکردند.
این کارتونی بود که ویلیام هانا و جوزف باربرا در سال ۱۹۶۸ با الهام از رمانی به همین اسم ساختند. البته کارتون، ربط خیلی زیادی به داستان اصلی نداشت. فقط اسم، یکی بود و ایده سرزمین لیلیپوت و آدمهای کوچکش. وگرنه هیچ کدام از آن شخصیتها و ماجراها در اصل رمان نیست.
اصل «سفرهای گالیور» را جاناتان سویفت انگلیسی در ۱۷۶۲ نوشته و یکی از شاهکارهای ادبیات فانتزی (این هنر اختصاصی بریتانیاییها) به حساب میآید. البته رمان سویفت، در دل داستان فانتزیاش، کلی هم تکه به سیاستمداران احمق روزگار خودش میاندازد و معمولا داستان را در رده ادبیات استعاری هم دستهبندی میکنند.